پرخاشگری چیست؟؟؟

ساخت وبلاگ

گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود.

 

پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است.

 

این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند.

 

پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر.

 

تغییرات رشدی

 

کودکان در ?? ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند.

 

پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد.

به طور طبیعی در زندگی خود باافرادی مواجه شده اید ویا خود دچار این حالت شده اید که در مقابل دیگران ودر زمان مشکلات و برخورد با موانع، خیلی سریع از کوره در رفته وخشمگین وعصبی شده اید و آن حالت را به صورت رفتار لفظی یافیزیکی بروز داده اید.

(پرخاشگری، رفتاری است که هدف آن صدمه زدن به خود و یا به دیگری است و آنچه در این تعریف حائز اهمیت است، قصد و نیت رفتار کننده است؛ یعنی یک رفتار آسیب زا، در صورتی پرخاشگری محسوب می شود که از روی عمد وبه منظور صدمه زدن به دیگری یا به خود انجام گرفته باشد).«1»

خشونت یا پرخاشگری به صورت کلامی، عاطفی یا روانی (ترور شخصیت افراد، بی توجهی به دیگران، ریر پوسش بردن شخصیت دیگران و...)،‌رفتاری وعملی یا فیزیکی (کتک زدن، هول دادن، پرت کردن اشیا و...) ویا حتی رفتارهای سیاسی مذهبی و فردی تقسیم بندی می شود.

وقتی من به عنوان فردی که درجامعه و خانواده مثل سایرین حق حیات  وزندگی دارم ونیاز به توجه و رشد از سوی والدین دارم ولی در دوران کودکی پدر ومادری که روابط سالم ورفتارهای صحیح را به من آموزش بدهند از زیر بار مسؤولیت خود شانه خالی کرده اند، در نتیجه یاد نگرفته ام که چگونه احساسات درونی، افکار، خواسته ها ونیازها، اعتقادها و... خود را به طور صحیح بروز دهم واین مشکل ریشه های تربیتی دارد وناشی از پرورش یافتن ما توسط والدین بسیار سختگیر است که فرزندان خود را می بینند اما حرف های آنها را نمی شنوند، در نتیجه درتمام مراحل زندگی فردی واجتماعی ام دچار مشکل خواهم شد، ازجمله: در دوران بزرگسالی یا مجبور می شوم رفتارهای نامناسب اطرافیان را بیش از اندازه تحمل کنم و هیچ اعتراضی ننمایم و یا آن را با خشم وعصبانیت پاسخ دهم و به صورت فردی زود رنج، حساس عصبی وناسازگار به نظر برسم. این گونه افراد به مرور دچار حالتی می شوند که احساس های درونی خود را فراموش کرده وفکر کنند که اصلا ً احساسی در وجودشان نیست که بخواهند آن  را ابراز دارند.

به هیمن جهت ما و آنها در روابط مان با دیگران، در عشق ورزیدن و محبت کردن، در درک وتفاهم اطرافیان وحتی گاهی به اندازه ای رفتار های ناسالم خود را باور می کنیم و آنها را صحیح می پنداریم که متوجه نمی شویم رفتارهای بیرونی مان برای دیگران وکسانی که با آنها تعامل داریم چقدر سنگین و آزار دهنده است و به علت نداشتن اعتماد به نفس و خودباوری، در ابراز وجود صحصح ومناسب، کنترل عواطف واحساسات، برقراری رابطه سالم با دیگران دچار یک جور سر درگُمی در درونمان می شویم و برای پاسخ به این سردرگُمی وپنهان کردن ضعف های درونی خود دست به واکنش های گوناگونی از جمله پرخاشگری می زنیم.

وجود انسان به مشابه کوه یخ است. همچنان که وقتی در اقیانوس قله های کوه یخی را نظاره می کنیم در واقع فقط آن قسمتی از کوه یخ را می بینیم که خارج از آب است. رفتارهای انسانی نیز هیمن گونه است وریشه ومنشا آن در عمق وجود فرد و در دوران کودکی و زمان رشد او نهفته است.

بدین منظور که ناراحتی ها، ناآرامی ها، اضطراب ها* ترس های پنهان (ترس از طردشدن* مقبول نبودن* حسادت ها، عدم اعتماد به خود و دیگران و ...) نیمه اصلی کوه یخ است که در عمق وجود افراد قرار دارد ودیده نمی شود و واکنش هایی مانند: وسواس ها، بیماری های روانی، اعتیاد، افسردگی،‌پرخاشگری و ... قله کوه یخ هستند که خارج از وجود فرد است و خود را نمایان و آشکار می سازد.

روانکاوان معتقدند: هنگامی که ما نمی توانیم حرف مان را به کرسی بنشانیم، از راه خشونت آن را اعمال می کنیم و این یعنی کسی که اقتدار درونی اش از بین رفته یا کم رنگ شده، مجبور است از راه خشونت خواسته اش را محقق کند.

ریشه ماجرا این است که وقتی احترام به خودم را یاد نگرفته ام و از کودکی تا به حال با همین احساس زندگی کرده ام، بنابراین به دیگری نیز احترام نمی گذارم و این بی احترامی را به فردی که از من ضعیف تر است تحمیل می کنم.

این بی احترامی هیچ وقت حل نشده و مثل یک خوره درون فرد است و هنگامی که فرد تحریک می شود (زمانی که مورد بی احترامی قرار می گیرد) آن را به شکل پرخاشگری بیرون می ریزد.

وقتی نمی توانم بر محیط کنترل داشته باشم بنابراین این گونه تعبیر می کنم که من ضعیف هستم، دوست نداشتنی وغیر قابل احترامم. در چنین حالتی احساس شرم نهفته افزایش می یابد و اگر نتوانم این شرم را حلا کرده، کنترل کنم، این مساله را مساله کسی می دانم که آن را زنده کرده است.

بنابراین کسی که این خشم را در من به وجود آورده سرکوب می کنم، تا شرم درونی ام کم تر شود. در این حالت با کوچک کردن وتضعیف فرد، احساس سمی درونیم را کاهش داده و به اصطلاح دلم خنک می شود. خشم، مکانیزم فوق العاده قدرت مندی است. تخلیه کردن شرم به وسیله کتک زدن وتحقیر کردن از آنجایی که فوق العاده ارضا کننده وتخلیه کننده است، بنابر این زیاد تکرار می شود. شاید در دوران کودکی به خاطر رفتارهای ناشایست توسط والدین تنبیه بدنی شده باشید وکتک خورده باشید و این تجربه تلخ را کسب کرده اید، در این حالت کودک به تنها چیزی که فکر نمی کند کار اشتباهی است که انجام داده، به دلیلی که پدر ومادر به خاطر آن وی را کتک زده اند. یعنی (اصلاح رفتار) اصلا ً فکر نمی کند. تنها چیزی که کودک به آن فکر می کند این است که مورد توهین و تحقیر قرار گرفته است و به دنبال چنین فکری، اعتماد به والدین از بین رفته و صمیمیت به کم ترین حد خود می رسد.

تاثیرات طولانی مدت خشونت به واقع عمق فاجعه را در بر می گیرد که از آن جمله اعتماد به نفس پایین و احساس شرم می باشد و مهم ترین تاثیر آن این است که چنین کودکی در بزرگسالی تبدیل به یک پدر یا مادر مهاجم، خشن و آزار دهنده شده و کودک خود را مورد آسیب قرار می دهد و گاهی حتی اطرافیان خود را آزار داده و با آنها با خشونت رفتار خواهد کرد.

در واقع قربانیان خشونت، خودشان در اعمال آن نقش بسیار مهمی دارند و پدر و مادری که خود شیوه خشونت دارند، به فرزند خود این پیام را می دهند که چون تو رفتاری کرده ای که ما را ناراحت کرده، ما خوشحال نیستیم و تو هم اگر خوشحال نبودی می توانی دیگران را بزنی. کودک ضمن اینکه پیام را دریافت کرده است، یاد هم می گیرد و تقلید می کند و آموزش می بیند.

گفتنی است که: برای کنترل احساسات درونی وخشم خود سعی کنیم محبت و علاقه خویش را به دیگران متناسب با میزان وقوع محبت در نهایت و قادر در عمل ابراز کنیم. در ایفای نقش های خویش در زندگی عمل کنیم. زمان رو به رو شدن با مسایل و مشکلات زندگی با اشتیاق و تلاش به حل و فصل آنها بپردازیم. موانعی را که سد راه پیشرفت و ترقی ما می شوند به خوبی بشناسیم و بعد از اطیمنان از اینکه آن موانع واقعی یا تخیلی هستند به رفع آنها اقدام کنیم. در حالت های تعارض، ناراحتی و نگرانی و ناکامی سعی کنیم بر احساسات و هیجان های خود غلبه کنیم تا بتوانیم تصمیم های درست بگیریم و در دفاع از حقوق خویش، خشم خود را در حد معقول نگه داریم و بر هیجانات خود غلبه کنیم تا بتوانیم تصمیمات درست اتخاذ نماییم و در دفاع از حقوق خویش خشم خود را در حد معقول و اجتماع پسند ابراز داریم.


1. روان شناسی اجتماعی، تالیف: کریمی یوسف، تهران نشر ارسباران، 1380،

منبع: مهری امیری، جزوه آموزشی (مدیریت خشم)، مرکز اجتماع درمان مدار هجرت، سال 1384.

 

 

پرخاشگری از هدف آسیب رساندن سرچشمه می‌گیرد. بر اساس تعریف عملیاتی ارائه شده، پرخاشگری تمایل یه شرکت در اعمال آسیب‌زای فیزیکی و روان شناختی برای کنترل اعمال دیگران است. در ایران یکی از عمده ترین علت‌های مرگ و میر جوانان پرخاشگری آن‌ها به یکدیگر است. نگاهی کوتاه به اطراف نشان خواهد داد که همان‌گونه که الیوت ارونسون گفته است(عصر ما عصر پرخاشگری است).
پرخاشگری طیف وسیعی از رفتار‌ها را شامل می‌شود. مویر حداقل هشت نوع پرخاشگری را در حیوانات شناسایی کرده است که همه آن هشت نوع را می‌توان به شکلی در رفتار انسان نیز یافت. پرخاشگری در شکار، بین نرها ناشی از قلمرو ، مادرانه ، تحریک آمیز، وابسته به جنسیت و ابزاری
تعریف پرخاشگری:
روان شناسان پرخاشگری را رفتاری تعریف کرده‌اند که به قصد آزار و آسیب رساندن به شخصی دیگر، خود یا اشیاء باشد. در تعریف سنتی پرخاشگری آن را رفتاری تعریف کرده‌اند که متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است.
انواع پرخاشگری
1-    پرخاشگری ابزاری، هدف از این رفتار آسیب رساندن به دیگری است.
2-    پرخاشگری خصمانه، هدف به سادگی ایجاد آسیب است.
چشم انداز‌های نظری پرخاشگری عبارتند از:
1-    نظریه‌های غریزی
2-    نظریه‌های بیولوژی
3-    نظریه‌های سائق
4-    نظریه‌های یادگیری اجتماعی
5-    نظریه‌های شناختی

علل و عوامل پرخاشگری:
عوامل خانوادگی پرخاشگری
خانواده می‌تواند از جهات مختلف موجب بروز یا تشدید پرخاشگری شود که مهمترین این عوامل عبارتند از:
1-    نحوه برخورد  والدین با نیازهای کودک
2-    وجود الگوهای نامناسب
3-    تاثیر رفتار پرخاشگرایانه
4-    تنبیه والدین و مربیان

عوامل محیطی
عواملی که در پیرامون انسان هستند می توانند در بروز یا تشدید پرخاشگری یا تعدیل آن اثر گذار باشد که برخی از اینگونه عوامل عبارتند از:
زندگی در ارتفاع خیلی بلند تغذیه ناقص الگوهای اجتماعی رسانه های گروهی و بازیهای ویدیوئی و زندگی در محیط های شلوغ پرازدحام و پر سر و صدا.
تکنیک های لازم برای کنترل پرخاشگری در محیط خانواده:
1-   صمیمیت: صمیمیت امری لازم و ضروری برای کاهش خشونت در خانواده است و هنگامی افزایش می یابد که اعتماد و اطمینان در مشارکت بین اعضای خانواده برقرار باشد.
2-   تامل و سکوت: بهترین شگرد در مواقعی که یکی از اعضای خانواده به تحریک دیگری می‌پردازد آن است که دیگران سکوت اختیار کنند تا آن فرد هم آرامش پیدا کند. سپس در یک فرصت مناسب با هم به بحث و بررسی بپردازند.
3-   تخلیه: یعنی اینکه به طور مسقیم جواب خشونت را ندهیم. تحقیقلات جدید نشان می‌دهد که پرخاشگری کلامی و حتی فیزیکی علاوه بر اینکه خشم را کاهش نمی‌دهد بلکه با عث افزایش آن نیز می‌شود. به نظر لورونز پرخاشگری به عنوان یک نیروی نهفته در انسان دارای حالت هیدرولیکی است که به تدریج در شخص متراکم و فشرده می‌‌شود و سرانجام نیاز به تخلیه پیدا می‌کند. اگر چنین انرژی به شکل مطلوب و صحیح مثلاً از طریق ورزش‌ها و بازی‌ها تخلیه شود جنبه سازندگی خواهد داشت در غیر این‌صورت مخرب خواهد بود.
4-  صحبت کردن در مورد مشکلبهترین روش برای کاهش پرخاشگری صحبت کردن در مورد آن است این تکنیک به دو صورت اجرا می‌شود:
1-گفتگو با خود یکی از روش‌های مهم کنترل پرخاشگری است صحبت کردن با خود در مورد نحوه مقابله و مواجهه با مشکل، تشویق خود به آرامش به شکل گفتگوی ذهن است.
2- گفتگو با فردی که از دست وی عصبانی شده‌ایم. بعد از خاموشی و آرامش و حل مشکل با وی بسیار کمک کننده است.
5-لذت گذشته: گاهی اوقات عفو کسانی که موجب درد و رنج ما شده‌اند غیر قابل تصور است. وقتی ما کسانی را ببخشیم به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان می‌دهیم. ما به خودمان شانس یک زندگی تازه را می‌دهیم. زندگی‌ای که در آن تنفر‌های کهنه و مزمن جایی ندارد. بنابر این گذشت و عفو هدیه‌ای به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودمان است.
6- انتخاب سالم برای پیشگیری از خشمخشم فرصت طلب است و در بدنی که خسته، فرسوده و بیمار است به آسانی جای می‌گیرد، در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم به خواب منظم، غذای خوب، لذت از اوقات فراغت(ورزش ، موسیقی آرام قدم زدن در پارک…؟) و عبادت و معنویت نیاز داریم.

درمان پرخاشگری:
برای پرخاشگری گام اول شناخت و ریشه یابی علت یا علل پرخاشگری است. با شناخت این عوامل می‌توان همکاری‌های لازم را برای کاستن از میزان شدت پرخاشگری ارائه نمود مانند سرگرم نمودن فرد، مهر و محبت و دلجوئی، آموزش تنهایی فکر کردن، صبر و متانت نشان دادن در موقع پرخاشگری تشویق جهت استحمام و دوش گرفتن اجرای عدالت در منزل برآورده کردن نیازهای کودکان و نوجوانان، مساعد ساختن جو آزادی‌های کنترل شده
جلوگیری از توهین و ترساندن الگوی خوب را به آن ها نشان دادن تشویق به بازی‌های گروهی و رعایت نزاکت و قوانین در زندگی با دیگران عادت دادن آن‌ها به گذشت، یاد دادن انتقاد صحیح به آن‌ها جهت تخلیه و سبک شدن و آرامش یافتن.
یادگیری کنترل خشم:
خشم پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی، از این رو اگر بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود را کنترل کنیم. خشم اگر به درستی استفاده شود، می تواند منبع نیرومندی از انرژی مثبت باشد. چنانچه مارتین لوترکینگ می‌گوید( وقتی عصبانی هستم می توانم خوب بنویسم، دعا و موعظه کنم، زیرا در آن هنگام میزان درک خشم اگر به درستی مهار یا جهت داده نشود ممکن است بدل به هیجان بسیار مخربی شود. اگر خشم به درون فرد رخنه کند، ممکن است به مشکلات فیزیکی ماندد تنش مفرط منجر شود. از طرف دیگر اگر بروز داده شود غالباً کار را بدتر می‌کند اگر یاد بگیریم احتمال کمتری وجود دارد که دچار این مشکل شویم.
یادگیری آرام گرفتن، مثلاً با شمردن تا ده  ممکن است بهترین راه حل طولانی مدت نباشد به ویژه برای افرادی که خشم مزمن دارند. بسیاری  از افراد که خشم مزمن دارند اعمال دیگران را به گونه‌ای تفسیر می‌کنند که انگیزه این اعمال خشم و پرخاشگری است. در نتیجه آن ها مدام برانگیخته می

شود. چگونه می توان عادت ادارکی خود را بدون بی تفاوت یا درمانده شدن، تغییر داد. در زیر چند پیشنهاد  ارائه می‌شود.
به دنبال توضیح دیگری بگردید. وقتی که کسی از ما انتقاد می‌کند یا به گونه‌ای عمل می‌کند که به هنجار‌ها یا انتظارات ما بی حرمتی می‌شود. این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد.
به دنبال توضیح دیگری بگریم. وقتی کسی از ما انتقاد می کند یا به گونه‌ای عمل می‌کند که به هنجار‌ها یا انتظارات ما بی حرمتی می‌شود، این امکان وجود دارد که حواسش پرت باشد یا دچار فشار عصبی روحی باشد.
حواس خود را به چیز دیگری معطوف کنید. یکی از بهترین را‌ه‌ها برای کاهش خشم اشتغال به برخی فعالیت‌های جذاب است. برخی از افرد کار‌های ورزشی انجام می‌دهند، برخی دیگر مطالعه می‌کنند یا تلوزیون تماشا می‌کنند و برخی دیگر به سرگرمی مورد علاقه خود می پردازند.
شوخی مزاح کنیدشوخی طریقی است برای بازسازی موقعیتی برای یافتن ناهمخوانی یا امر محال که در آن شوخی را کاهش می‌دهید زیرا شوخی با خشم مغایرت دارد یادگرفتن اینکه به واکنش‌هایمان بخندیم نه تنها به ما کمک می‌کند که خشم خود را کاهش دهیم، بلکه به ما کمک می‌کند با دیگران ارتباط برقرار کنیم و نشان دهیم که نسبت به نامناسب بودن واکنش‌هایمان آگاهیم.
4-ببینید چه چیز خشم را بر می‌انگیزد: خاطرات مربوط به خشم خود را یادداشت کنید. به این وسیله می‌توانید دریابید که چه موقعیت‌های شما را خشمگین می کند. برای مثال انتقاد موجب خشمگین شدن برخی افراد می شود و رفتارهای خاصی عده دیگری از افرد را خشمگین می کند.
هرگاه به آن‌چه موجب خشم شما می‌ شود پی ببرید، می توانید برای کنار آمدن با چنین موقعیت‌هایی برنامه ریزی کنید.
5-    با خودتان گفت و گو کنید: بسیاری از مردم با خودشان گفت و گو می‌کنند گفت و گو با خود موجب کاهش خشم در بعضی افراد می‌شود ولی در بعضی دیگر موجب افزایش یا پایداری خشم می‌شود.
6-   بپذیرید که زندگی همیشه منصفانه نیستتا وقتی که نپذیریم جهان بی عیب و نقص نیست، به همه کس و همه چیز خشمگین می‌شویم. با برخورد بی ادبانه‌ای رو به رو شده‌ایم، به یک مهمانی دعوت نشده‌ایم. اینکه خشمگین بشویم یا نشویم می‌تواند یک تصمیم باشد که می‌توانیم آن را آگاهانه با نا آگاهانه یاد بگریم. ما می‌توانیم به اینکه جهان غیر منصفانه است خو بگیریم.
7-     یاد بگیرید که مذاکره و گفت  گو کنید: خشم معمولا با تعارض همراه است یکی از راه‌های کاهش خشم شرکت در گغت و گو ست.
گفت و گو ما را قادر میسازد تا از نظریات طرف مقابل آگاه شویم گفت و گو اساسی برای مذاکره و یافتن راه‌ حل یا سازش فراهم می‌‌کند بیشتر ما علاقه‌ به سازش نداریم. اما وقتی یاد بگریم که سازش بهتر از خشم طولانی مدت است، می‌توانیم برای هنر ظریف سازش، در مقام وسیله‌ای برای داشتن یک زندگی شادتر ارزش قائل شویم.
اگر کنترل خشم مشکل جدی ماست و با این آموزش‌ها بهبودی نداشتیم انتخاب مناسب و مفید در چنین مواردی مشاوره با روانپزشک یا روان شناس است.

خشم و راه های جلوگیری از آن...
ما را در سایت خشم و راه های جلوگیری از آن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8kontorolkhashm13955 بازدید : 27 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 16:25